در این یادداشت آمده است: تحولات اوکراین که دور جدیدی از تقابل روسیه و «غرب جمعی» تحت رهبری آمریکا را رقم زد، به صورت طبیعی مناطق پیرامونی از جمله آسیای مرکزی را تحت تاثیر قرار داده است.
بدیهی است استراتژیستهای غربی از دیرباز این منطقه را به عنوان فضایی کلیدی برای رقابت ژئوپلیتیک با روسیه در نظر گرفتهاند ولی به اعتقاد کارشناسان این بار تقابل شدید نه تنها میان روسیه و غرب ادامه خواهد یافت بلکه چین را هم دخیل خواهد کرد که روابط نزدیک اقتصادی، انرژی و سیاسی با آسیای مرکزی دارد.
در کنار افزایش مسئولیت چین در قبال توسعه پایدار آسیای مرکزی طی یک و نیم دهه اخیر، همچنین توجه برخی دیگر از بازیگران منطقهای مانند ترکیه نیز نسبت به آسیای مرکزی بالا رفته است.
به نظر میرسد که در شرایط جدید، پیکربندی نظام منطقهای روابط بین الملل با مشکلاتی و پیچیدگیهای مواجه خواهد شد.
نقش چین در بلندمدت نامشخص است، زیرا صرف نظر از پیروز یا بازنده شدن روسیه در تقابل با غرب، چین مدعی تصاحب به حق خود در منطقه خواهد بود و به صورت عمده با توجه به منافع ملی خود اقدام خواهد کرد.
ترکیه در حال انجام بازی خود است که در دو بخش شکل گرفته است: یکی ترکیه به عنوان عضو ناتو و جامعه غربی و دیگری به عنوان طراح پروژه پان ترکیسم.
ضمنا برای ترکیه پان ترکیسم به عنوان عنصری در جهت چانه زنی با روسیه و چین و همچنین با غرب به منظور به رسمیت شناختن حقوق خود در آسیای مرکزی مهم دانسته میشود.
انتظار میرود جمهوری اسلامی ایران نیز در آسیای مرکزی نقش فعالتری ایفا کند.
ایران از هر نظر میتواند تنها متحد قابل اعتماد روسیه در رویارویی با آمریکا و غرب در آسیای مرکزی باشد، زیرا از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، مبانی عقیدتی و سیاسی آن در حوزههای کلیدی سیاست خارجی بدون تغییر باقی مانده است. تنها سوالی که در اینجا مطرح میشود، میزان آمادگی نه تنها روسیه، بلکه خود ایران برای افزایش سطح مسئولیت در آسیای مرکزی است که بستگی به تمایل مقامات سیاسی ایران برای ایجاد جبهه دیگری برای مقابله با آمریکا دارد.
ایران ممکن است به این نتیجه برسد که سیاست فعال در آسیای مرکزی با کمک و همکاری روسیه میتواند مشکلات بیشتری را برای آمریکا در این منطقه ایجاد کند و در مجموع فرصتهای جدیدی را جهت تأثیرگذاری بر رفتارهای واشنگتن در روابط بینالملل در اختیار تهران قرار دهد.
این بحث که در شرایط فعلی چنین هدفی تا چه حد به نفع ایران است و اینکه آیا ایران میتواند در درازمدت به روسیه اعتماد کند، احتمالاً ذهن مراکز تصمیم گیری استراتژیک در جمهوری اسلامی را به خود مشغول خواهد داشت.
با این حال همانگونه که تاکید شد، آسیای مرکزی مورد توجه سیاست خارجی آمریکا و غرب قرار داشته و میخواهند از آن به عنوان ابزار فشار بر روسیه و چین بهره برداری کنند.
هدف سفر دورهای «مایکل کوریلا» فرمانده تروریستهای سنتکام (ستاد مرکزی ارتش آمریکا) نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است.
هرچند سفر کوریلا به منطقه «سفر آشنایی» عنوان شد، اما این امر مانع از بیان برخی اظهارات سیاسی که لزوماً برای کشورهای منطقه نبود، نشد.
به عنوان مثال، خود کوریلا در مصاحبه خود با بخش قرقیزی رادیو «آزادی» ضمن صحبت از همکاری در زمینه تامین امنیت منطقهای و مبارزه با تروریسم و افراط گرایی به هیچ وجه اشارهای به روسیه نکرد.
در این میان وی سیاست خارجی چین نسبت به آسیای مرکزی را «روابط میان طلبکار و بدهکار» عنوان کرد. این سیاست سنتی آمریکا است که از زمان اعلام پروژه «یک کمربند و یک جاده» تبلیغات رسانهای در جهان به راه انداخته و مدعی است که چین همه کشورهای همکار خود را در چاله بدهی فرو خواهد برد.
کوریلا همچنین بر این نکته تاکید کرد که مشارکت امنیتی آمریکا در آسیای مرکزی مبتنی بر ارزشهایی است که واشنگتن در سراسر جهان ترویج میکند؛ گفتوگوی آزاد با همکاران نظامی، دولتی و غیرنظامی بر مبنای احترام و علاقه متقابل در بهبود امنیت شهروندانمان از آن جمله است.
البته آنچه در رابطه به سفر این مقام بلندپایه آمریکایی گزارش شده است، حاوی جزئیات مذاکرات و توافقات صورت گرفته نیست. بدیهی است که هم دولتهای منطقه و هم جانب آمریکا تمایلی به رسانهای کردن بخش اصلی مذاکرات خود ندارند تا واکنشهای منفی رقبای ژئوپلیتیکی آمریکا و به ویژه روسیه را به بار نیاورند.
با این وجود افزایش بازدیدهای مقامات بلندپایه سیاسی و نظامی آمریکا از منطقه حاکی از آن است که واشنگتن به دنبال اعمال فشارهای بی سابقه روی کشورهای منطقه است تا آنها ارتباط و همکاریهای خود با روسیه را در زمینههای مختلف مانند حوزههای نظامی و امنیتی به صورت قابل توجهی کاهش دهند.
در این راستا به نظر میرسد آسیب پذیرترین کشور در منطقه قزاقستان خواهد بود که با فشارهای بسیار جدی هم در داخل و هم در خارج مواجه است. این در حالی است که هنوز اوضاع داخلی این کشور پس از آشوبهای ابتدای سال جاری میلادی به طور کامل به حال عادی بر نگشته و در مناطق شمال غربی آن همچنان ظرفیت بالای اعتراضات وجود دارد. چنانچه اتفاقاتی مشابه بار دیگر رخ بدهد، شاید روسیه نتواند کمک کند یا نخواهد کمک کند.
این نکته قابل توجه است که کوریلا ضمن صحبت از تروریسم، نه تنها به منشا خارجی آن (افغانستان) اشاره کرد، بلکه گفت: در سراسر منطقه منابع داخلی تهدیدات تروریستی و گسترش ایدئولوژی افراط گرایی وجود دارد. این موضوع برای قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان مهم است.
به نظر میرسد قرقیزستان و تاجیکستان در برابر تلاشهای آمریکا جهت خروج آنها از حوزه نفوذ روسیه بیش از سایر کشورهای منطقه مقاومت خواهند کرد، زیرا این دو کشور بیش از دیگر همسایهای خود به روسیه وابستگی دارند. با این وجود آنها نیز در معرض تهدیدات داخلی و خارجی قرار دارند.
بنابراین نمیتوان شکل گیری کانونهای جدید بیثباتی در آسیای مرکزی به دلیل بحرانهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعالیتهای تروریستی و درگیریهای قومی را غیر ممکن دانست.