پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: محورهای اصلی بخش اول بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار بسیجیان به مناسبت هفتهی بسیج مستضعفان (1401/09/05):
1. یکی از مهمترین و بزرگترین ابتکارهای امام بزرگوار ما، تشکیل بسیج بود.
2. امام فرمودند: «افتخارم این است که خود بسیجیام».
3. بسیج باید در همهی میدانهای مختلف حضور داشته باشد.
4. بسیج یک فرهنگ، گفتمان و تفکّر است.
5. فرهنگ بسیجی عبارت است از خدمتِ بیتظاهر و بیتوقّع به اجتماع و کشور.
6. در این قضایای اخیر، بسیجیها مظلوم واقع شدند تا نگذارند ملّت، مظلوم واقع بشود.
7. امروز بسیج، همان بسیج دههی۶۰ است. همان روحیهی جوانِ در میدان جنگ در شما هم هست.
8. بسیج این ظرفیّت را دارد که کشور را قدمبهقدم با گامهای بلند جلو ببرد.
9. روحیهی بسیجپروری در دورانهای گذشته توسط حکومتهای فاسد یا استعمارگران سرکوب میشد.
10. در امتداد پدیدهی بسیج در کشور ما، بسیج در جهان اسلام است.
11. بسیج شجرهی طیّبهای است که در هر دورهای ثمرات شیرینِ خودش را بُروز میدهد.
12. بسیج نشانهی زنده بودنِ انقلاب و آرمانها؛ و عامل گسترش معنویت و پیشرفت جهشی در کشور است.
13. همهی این توصیفات، مشروط به این است که شما روحیهی بسیجی را حفظ کنید.
14. در جغرافیای سیاسیِ دنیای اسلام، بسیج جایگاه برجستهای دارد.
15. منطقهی غرب آسیا به دلیل موقعیت ممتاز جغرافیایی و منابع نفتی مورد توجّه ویژهی استعمارگران است.
16. ایران چهارراه ارتباطی منطقه است که بیش از همه مورد توجه استعمارگران بوده است.
17. انقلاب اسلامی در ایران، ضربهی مهلکی به سیاستهای استعماری در منطقه وارد کرد.
*******
محورهای بخش اول بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار بسیجیان به مناسبت هفتهی بسیج مستضعفان (1401/09/05):
1. یکی از مهمترین و بزرگترین ابتکارهای امام بزرگوار ما، تشکیل بسیج بود.
1/1. خیلی خوش آمدید برادران و خواهران عزیز، جوانان دلیر بسیجی؛ این حسینیّهی ما را با نور انگیزههای بسیجی که بحمدالله در شما هست، منوّر کردید؛ هفتهی بسیج هم بر همهی شما، بلکه بر همهی ملّت ایران مبارک باد.
2/1. ابتکارات امام بزرگوار ما که در زندگی مردم و تاریخ کشور، حرکتهای عظیمی را ایجاد میکرد، یکی دو مورد نبود؛ لکن یکی از مهمترین و بزرگترینِ این ابتکارها، تشکیل بسیج بیستمیلیونی بود که ایشان در اوایل آذر ۵۸ اعلام کردند.
3/1. بسیج بعد از فرمان امام تشکیل شد؛ این مال سال ۵۸ است. برکات بسیج و این ابتکار عظیم به قدری بود که امام در آذر سال ۶۷، یعنی نُه سال بعد از آن، آن خطابهی والا و شیوا و بلند را در مدح بسیج صادر کردند.
4/1. در این نُه سال به دست بسیج در کشور چه اتّفاقی افتاد که امام بزرگوار را آن جور تحت تأثیر قرار داد که آن بیان والا و شیوا و آن تعبیرات عجیب و آن ادبیّات عجیب را به کار بردند؟
2. امام فرمودند: «افتخارم این است که خود بسیجیام».
1/2. حالا من چند جمله از آن ادبیّات فاخر امام بزرگوار را میگویم که یادتان بیاید امام عزیز ما در این بیانیّه، و در واقع در این خطابه، با بسیج مثل یک پدری صحبت میکنند که به فرزندان خودش عشق میورزد.
2/2. این عبارات را من میخوانم: «بسیج، مدرسهی عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که بر گلدستههای رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سَر دادهاند». چه ادبیّات فاخری، چه تعبیرات بلندی! «درخت پُرثمری است که شکوفههای آن، بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد».
3/2. البتّه من این عبارات را پشت سر هم نمیخوانم؛ بروید دقّت کنید، این حرفها خطاب به شماها است. بعد میفرمایند: «افتخارم این است که خود، بسیجیام». امام با آن عظمت که دنیا و تاریخ را تکان داد، میگوید «افتخارم این است که بسیجیام». بعد میگوید: «من دست یکایک شما را میبوسم»؛ واقعاً اینها فراموششدنی نیست.
4/2. خب شما بسیجیهای امروز، مخاطب این بیانید. امام نفرمودند بسیج دههی ۶۰، [فرمودند] بسیجی؛ شما و بسیجیان بعد از شما، تا دورههای آینده، همه مخاطب این بیانند که امام میگوید من دست شماها را میبوسم.
3. بسیج باید در همهی میدانهای مختلف حضور داشته باشد.
1/3. خب، در همین بیانیّهی آذر ۶۷، امام [لزوم] بسیج دانشجو و طلبه را اعلام میکند؛ این، یک معنای خاصّی دارد. از دانشجویان و طلّاب علوم دینی مطالبه میکند که بسیج بشوند؛ این، معنایش آن است که بسیج فقط مال میدان نظامی نیست؛ در همهی میدانها، از جمله میدان علم ــ علم دین و علم مادّی ــ بسیج باید حضور داشته باشد.
2/3. امام بزرگوار با این کار در واقع یک تهدید را تبدیل کرد به فرصت؛ آن تهدید چه بود؟ {ملاحظه کنید که} فرمان امام در تشکیل بسیج، حدود بیست روز بعد از اشغال لانهی جاسوسی (در سیزدهم آبان) بود.
3/3. بعد از اینکه در سیزدهم آبان، آن حادثه اتّفاق افتاد و لانهی جاسوسی را دانشجوهای پیرو خطّ امام تصرّف کردند و اسناد را از آنجا بیرون کشیدند، خب آمریکاییها خیلی عصبانی شدند، شروع کردند به تهدید زبانی و عملی.
4/3. تهدید عملیشان این بود که ناوهایشان را بتدریج آوردند طرف خلیج فارس. امام به جای اینکه مثل رؤسای سایر کشورها منفعل بشود یا بترسد، ملّت را با بسیج عمومی وارد میدان کرد، یعنی این تهدید را تبدیل کرد به فرصت.
5/3. این موجب شد که میدان نبرد، منحصر به سازمانهای رسمی نمانَد، آحاد ملّت وارد بشوند؛ این، همان تبدیل تهدید به فرصت است؛ این، یکی از مهارتها و ملکات خدادادی امام بود که تهدیدها را تبدیل میکرد به فرصت.
4. بسیج یک فرهنگ، گفتمان و تفکّر است.
1/4. خب نکتهی مهمّی در اینجا وجود دارد، که اشاره کردم، و آن، این است که اگر چه بسیج در میدان نظامی انصافاً درخشید ــ البتّه آن وقتی که امام این بیان را فرمودند، هنوز جنگ شروع نشده بود؛ بعدها که جنگ در سال ۵۹ شروع شد، خب حضور بسیج در میدان جنگ بسیار کارآمد بود، گرهگشا بود؛
2/4. {بسیج} به معنای واقعی کلمه پشتیبان بسیار مهمّ سازمانهای رسمی نظامی مثل ارتش و سپاه بود ــ [اگر چه] آزمون بسیج در میدان جنگ آزمون پُرشکوهی بود لکن بسیج صرفاً یک سازمان نظامی نیست؛ این نکتهی اساسی است.
3/4. بسیج بالاتر از این حرفها است؛ یعنی شأنش و جایگاهش از یک سازمان نظامی، رفیعتر و بالاتر است. [بسیج] چیست؟ بسیج یک فرهنگ است، بسیج یک گفتمان است، بسیج یک تفکّر است.
5. فرهنگ بسیجی عبارت است از خدمتِ بیتظاهر و بیتوقّع به اجتماع و کشور.
1/5. این تفکّر و این فرهنگ چیست؟ این فرهنگ عبارت است از خدمت بیتظاهر و بیتوقّع به اجتماع و کشور؛ این خیلی مهم است. بدون انتظار، بدون اینکه بنشیند منتظر بشود به او بگویند بارکالله، حتّی در موارد زیادی بدون اینکه برای ورود در یک عرصه به او بودجه یا امکاناتی بدهند ــ بالاخره هر تحرّکی یک امکاناتی لازم دارد ــ بدون اینها وارد میدانهای مختلف میشود، خدمت جهادی میکند و خطرات خدمت جهادی را به جان میخرد؛ این فرهنگ بسیجی است.
2/5. فرهنگ بسیجی یعنی تا زانو در گِل فرو برود برای اینکه گِل را از اتاقهای خانوادههای سیلزده پاک کند؛ یعنی خودش را در خطر ابتلای به کرونا و مرگ قرار بدهد برای اینکه کروناییها را از خطر مرگ دور کند.
3/5. فرهنگ بسیج یعنی خستگی نشناختن در کمکهای مؤمنانه؛ بنده کاملاً اطّلاع دارم که بسیجیها چه کردند در اعلام کمک مؤمنانه و حرکت در این جهت، یا در اردوهای جهادی.
4/5. {بسیجیان} منتظر نشدند کسی بگوید بارکالله، آفرین؛ نه، رفتند هر جور توانستند و در مواردی با شیوههای بسیار ابتکاری و جالب، این کمک مؤمنانه را در کلّ کشور توسعه دادند.
6. در این قضایای اخیر، بسیجیها مظلوم واقع شدند تا نگذارند ملّت، مظلوم واقع بشود.
1/6. در محیط علم و تحقیق، در آزمایشگاهها، بسیج کارآمد بود؛ جوانانی که اهل علم و تحقیق بودند، روحیهی بسیجی داشتند، در آزمایشگاهها [فعّالیّت داشتند]؛ هم در قضیّهی کرونا و هم غیر کرونا در قضایای مختلف.
2/6. یک نمونهاش همین شهدای هستهای ما؛ اینها بسیجی بودند، اینها بسیجیاند. یک نمونهاش امثال مرحوم کاظمی آشتیانی و این دستگاه مفصّلی که راه انداختند و بقیّهی کارهای علمی و تحقیقی؛ فرهنگ بسیجی اینها است.
3/6. آن وقت در میدان مقابله و جنگ نظامی با دشمن هم بیمحابا وارد میدان شدن، از دشمن نترسیدن، به دشمن فرصت ندادن؛ این [فرهنگ بسیجی] است.
4/6. در هر کارزار سیاسی، نظامی و علمی وارد شدن و همه توان خود را به کار گرفتن؛ این، فرهنگ بسیجی است. بسیجی بودن فرهنگ مجاهدان گمنام و بیتوقّع است؛ خطرپذیری است، نترسیدن است؛ خدمتگزاری است برای همه و برای کشور؛ از خود برای دیگران مایه گذاشتن است؛ حتّی مظلوم شدن برای اینکه مظلوم را رهایی ببخشد.
5/6. دیدید در این قضایای اخیر، بسیجیهای مظلوم، خودشان مظلوم واقع شدند برای اینکه نگذارند ملّت، مظلومِ یک مشت اغتشاشگر ــ غافل یا جاهل یا مزدور ــ بشود؛ مظلوم واقع میشوند برای اینکه جلوی ظلم دیگران را بگیرند؛ به خودشان ناامیدی راه نمیدهند؛ این، یکی از بخشهای مهمّ فرهنگ بسیجی است. ناامیدی برای بسیجی معنا ندارد.
7. امروز بسیج، همان بسیج دههی ۶۰ است. همان روحیهی جوانِ در میدان جنگ در شما هم هست.
1/7. بسیجی دههی شصتی و هشتادی و نودی ندارد. شما جوانهای نورس نه امام را دیدید، نه دوران انقلاب و نه دفاع مقدّس را؛ امّا همان روحیهی جوانِ در میدان جنگ در شما هم هست.
2/7. این حرفهای انقطاع نسلی و از این حرفهایی که میزنند، حرفهای روشنفکریِ داخل گعدههای روشنفکرانه است؛ واقعیّتها غیر از این است. امروز بسیج، همان بسیج دههی ۶۰ است.
8. بسیج این ظرفیّت را دارد که کشور را قدمبهقدم با گامهای بلند جلو ببرد.
1/8. یک نکتهی مهمّ دیگر این است که امروز، هم کشور ظرفیّت این را دارد که بسیجی تربیت کند، رویشهای نوبهنو را در بسیج به وجود بیاورد، هم بسیج این ظرفیّت را دارد که کشور را قدمبهقدم با گامهای بلند جلو ببرد.
2/7. یعنی هم کشور آماده است برای اینکه بسیجی برویاند، نوزایی کند، هم بسیج ــ سازمان بسیج و عموم بسیجیها؛ حالا عرض خواهم کرد، ما بسیجی سازمانی و بسیجی غیر سازمانی داریم ــ و دنیای بسیج در کشورِ ما آماده برای این است که کشور را توسعه بدهد و پیش ببرد.
3/7. اینکه گفتیم کشور ظرفیّت دارد، خب، این ظرفیّت، تازه به وجود نیامده؛ این، از قدیم هم بود، منتها سرکوب میشد، استفاده نمیشد.
9. روحیهی بسیجپروری در دورانهای گذشته توسط حکومتهای فاسد یا استعمارگران سرکوب میشد.
1/9. همین روحیهی بسیجپروری با همین خصوصیّاتی که گفتیم، [مثل] ورود در میدان، نترسیدن، با دشمن سینهبهسینه شدن، در دوران حکومتهای طاغوتی و در دورانهای گذشته هم بود، منتها یا بیگانهها مسلّط بر کشور بودند و آنها نمیگذاشتند و سرکوب میکردند، یا خود حکومتها فاسد بودند.
2/9. مثلاً در دوران دخالتهای خارجیها ــ این مال همین دورهی تاریخ معاصر ما است، مال خیلی قبلها نیست ــ در تبریز، شیخ محمّد خیابانی؛ او به یک معنا بسیجی است؛ قیام میکند، حرکت میکند، بعد هم شهید میشود.
3/9. در مشهد، محمّدتقی خان پسیان؛ او هم همین جور؛ اغلب شرح حال اینها را متأسّفانه شماها نمیدانید؛ باید کتاب زیاد بخوانید، باید شرح حال اینها را بفهمید، بدانید.
4/9. در رشت، میرزا کوچکخان جنگلی؛ در اصفهان، آقانجفی و حاجآقا نورالله؛ در شیراز، آسیّدعبدالحسین لاری و بعضی دیگر از بزرگانِ علما، [مثل] شیخ جعفر محلّاتی؛ در بوشهر، رئیسعلی دلواری که حالا از این یکی اتّفاقاً یک فیلمی هم تولید و پخش شده؛ و در جاهای دیگر هم همین طور زیاد است دیگر.
5/9. غالباً اینها سرکوب شدند؛ یعنی تقریباً همهی اینها ــ جز یکی دو مورد ــ سرکوب شدند؛ یا سرکوب شدند یا کمک نشدند یا دولتها برایشان مانع ایجاد کردند. [پس] این روحیهی بسیجی وجود داشته.
6/9. امّا در دوران انقلاب، همین ظرفیّت اوّلاً افزایش پیدا کرد به خاطر اینکه انقلاب امید داد؛ پیروزی بر یک رژیمِ به قول خودشان 2500 ساله، روحیهی ضدّاستکباری و ضدّاستبدادی مردم را تقویت کرد، این ظرفیّت بسیج افزایشیافت؛ بعد هم امام بزرگوار در رأس کشور به بسیج جان و روح داد، لذا این ظرفیّت زنده شد و این استعداد به فعلیّت رسید.
10. در امتداد پدیدهی بسیج در کشور ما، بسیج در جهان اسلام است.
1/10. عرض کردیم که در دفاع مقدّس، بسیج حضوری فعّال داشت. البتّه ما آن وقتها خودمان هم مختصری، بخشها و گوشههایی از آن میدان عظیم را دیده بودیم، امّا آنچه در این کتابها و شرححالها هست، صدها برابر و شاید هزارها برابرِ آن چیزی است که ما به چشم خودمان مشاهده میکردیم.
2/10. چیزهای عجیبی در این کتابهای شرح حال شهدا، شرح حال بزرگان میدان جنگ [هست]؛ حالا ولو بزرگانی که نام و نشانی نداشتند، فرمانده جایی نبودند، بسیجی محض بودند، امّا بزرگ بودند، عظمت داشتند.
3/10. [این] واقعاً انسان را متحیّر میکند. این، مال میدان جنگ بود؛ در محیط علمی [هم] دانشمندان هستهای، دانشمندان رویان، دیگر مراکز علم و تحقیق و مراکز گوناگون دیگر.
4/10. خب، امروز بحمدالله ما میلیونها نفر بسیجیِ رسمی داریم که در سازمان بسیجند؛ میلیونها نفر بسیجیِ غیر رسمی داریم؛ جوانهایی که در مساجد، دانشگاهها، انجمنها، مدرسهها و جاهای مختلف، همان کارهای بسیجی را میکنند و در واقع بسیجیاند، منتها بسیجیِ رسمی نیستند، در سازمان بسیج [عضو] نیستند.
5/10. در امتداد پدیدهی این بسیج در کشور ما، بسیج در جهان اسلام است؛ ما میلیونها نفر بسیجی هم در جهان اسلام داریم؛ بسیجیهایی که زبان ما را نمیفهند، ما هم زبان آنها را نمیفهمیم امّا زبان دل ما و دل آنها یکی است؛ جهتگیریشان همین جهتگیری ما است؛ در کشورهای مختلف؛ اینها هم از برکات بسیج است.
11. بسیج شجرهی طیّبهای است که در هر دورهای ثمرات شیرینِ خودش را بُروز میدهد.
1/11. خب، این یادگار امام است که امروز باقی است و فردا هم انشاءالله باقی خواهد بود و کشور ثمرات آن را خواهد دید. خب، از جملهی بیاناتی که امام راجع به بسیج کردند، [این بود که] آن را شجرهی طیّبه دانستند.
2/11. شجرهی طیّبه همانی است که در قرآن [میفرماید:] «کَیفَ ضَرَبَ اللَهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء * تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها»(ابراهیم/۲۴و۲۵).
3/11. خصوصیّت شجرهی طیّبه این است که در هر دورهای، ثمرات شیرینِ خود و نتایج خودش را بُروز میدهد. گفتیم بسیج ظرفیّت دارد کشور را جلو ببرد، حالا من چند مورد از این ثمرات را عرض میکنم.
12. بسیج نشانهی زنده بودنِ انقلاب و آرمانها؛ و عامل گسترش معنویت و پیشرفت جهشی در کشور است.
1/12. اوّلاً به کوری چشم آنهایی که دوست ندارند اسم «انقلاب» آورده بشود، امّا وجود بسیج نشان میدهد انقلاب زنده است. پس یکی از ثمرات حضور بسیج این است که نشاندهندهی نوزایی و زنده بودن انقلاب است.
2/12. دوّم، همین روحیهای که گفتیم؛ روحیهی کارِ جهادیِ بدونِ توقّع و بدون نام و نشان، بدون تظاهر، در کشور جهش ایجاد میکند. کاری که در مقابل تحسین و برای نشان دادن به این و آن و خودْ نشان دادن باشد، برکتی ندارد. خودِ این کارِ بیتوقّع و کارِ جهادی، کشور را به راه میاندازد و پیش میبرد؛ این هم یکی از برکات و ثمرات بسیج است.
3/12. سوّم، بسیجی در هر فعّالیّتی که میکند، عنصر معنویّت را در آن فعّالیّت برجسته میکند؛ این عنصر معنویّت خیلی مهم است. دانشمند برجستهی مرکز رویان، وقتی به یک پیشرفت علمی دست پیدا میکند، سجدهی شکر میکند؛ این را مرحوم کاظمی جلوی خودِ آن دانشمند به من گفت و هر دو نفرشان اشک ریختند.
4/12. دانشمند برجستهی هستهای، شاگردش میگوید که در یک مسئلهای ماندیم، تا آخر شب داشتیم کار میکردیم ــ در دانشگاه شهید بهشتی ــ به من گفت که بیا برویم؛ بلند شدیم آمدیم از اتاق کار بیرون، آمدیم داخل نمازخانه، ما را برد داخل نمازخانه، شروع کرد نماز خواندن و دعا کردن؛ بعد ناگهان گفت فهمیدم، مشکل حل شد؛ بلند شد رفت آنجا.
5/12. ببینید، در محیط علمی، محیط کار هستهای، سجده، دعا، نماز! حضور بسیجی معنویّت را با خودش میبرد در بخشهای مختلف؛ این، خیلی مهم است.
6/12. چهارم، بسیجی در کنار عملگرایی، آرمانگرا هم هست. بسیجی در عملگرایی محصور نمیشود، آرمانگرایی را فراموش نمیکند، به سمت آرمانها [حرکت میکند]؛ فراموش کردن آرمانها خطر بزرگی است. این هم یکی از ثمرات است. من بخواهم بشمرم ثمرات این شجرهی طیّبه را، بیش از اینها است؛ حالا من سه چهار موردش را عرض کردم.
13. همهی این توصیفات، مشروط به این است که شما روحیهی بسیجی را حفظ کنید.
1/13. خب، حالا ما این همه بسیج را توصیف کردیم از قول امام بزرگوار و شواهد و مثالهای گوناگون برای بسیجیها آوردیم؛ همهی اینها مشروط به این است که شما روحیهی بسیجی را حفظ کنید؛ مغرور نشویم به اسم.
2/13. ما طلبهها اگر روحیهی طلبگی را حفظ کردیم، وجودمان برکت پیدا میکند؛ اگر از روحیهی طلبگی خارج شدیم، برکت از بین میرود؛ بسیج هم همین جور است؛ روحیهی بسیجی را باید حفظ کنید.
3/13. البتّه به تلاوت قرآن، به مستحبّات، به قدری که توان دارید، به قدری که نشاط دارید، به قدری که آمادگی دارید توجّه کنید، شرح حال شهدا را هم بخوانید؛ شرح حال این بسیجیهایی را که رفتند و شهید شدند و کتابهای زیادی [دربارهی آنها] چاپ شده، هر چه ممکن است بخوانید. خب این حالا راجع به بسیج.
14. در جغرافیای سیاسیِ دنیای اسلام، بسیج جایگاه برجستهای دارد.
1/14. یک بحث دیگری من اینجا دارم دربارهی جایگاه بسیج. من اصرار دارم که بسیجی قدر بسیج را بداند، جایگاه بسیج را بشناسد، فلسفهی حضور بسیج را بداند؛ یک بحث کوتاهی در این زمینه میخواهم بکنم.
2/14. بسیج چهکاره است؟ شما با چه کسی طرفید؟ با چهار نفر اغتشاشگر داخل خیابان طرفید؟ بسیج فقط برای این است؟ در جغرافیای سیاسیِ دنیای اسلام، بسیج جایگاه برجستهای دارد؛ من باید یک مقداری توضیح بدهم.
3/14. البتّه اهل فکر، اهل نظر، شما جوانها، باید دقّت کنید، فکر کنید روی این مسئله ــ نه فقط الان ــ دنبالگیری کنید این مسائل را؛ با مطالعه، با بحث، با گفتگو، با فکر کردن.
15. منطقهی غرب آسیا به دلیل موقعیت ممتاز جغرافیایی و منابع نفتی مورد توجّه ویژهی استعمارگران است.
1/15. جبههی استعمارِ غرب نسبت به این منطقهی خاصّ ما، منطقهی غرب آسیا، یک رویکردی دارد؛ این منطقهای که خودشان اسمش را میگذارند «خاورمیانه». بعد از دو جنگ جهانی، استعمار غربی ــ اوّل اروپا، بعد هم آمریکا ــ نسبت به این منطقه یک توجّه و رویکرد خاصّی را به وجود آوردند؛ چرا؟ چون منطقه، منطقهی مهمّی است.
2/15. مهمترین عاملِ حرکتِ چرخهای صنعتیِ دنیای غرب [نفت است، صنعتشان] به عامل نفت وابسته است و مرکز عمدهی نفت در دنیا در اینجا است.
3/15. منطقهی غرب آسیا منطقهی ارتباط شرق و غرب است، منطقهی ارتباط آسیا و اروپا و آفریقا است؛ از لحاظ جایگاه راهبردی و به تعبیر رایج، سوقالجیشی، منطقهی مهمّی است.
4/15. لذا استعمارگران غربی که با غارت کشورهای استعمارزده ثروت و تواناییهایی هم پیدا کرده بودند، از لحاظ علمی هم جلو رفته بودند و سلاحِ پیشرفته هم داشتند، روی منطقهی غرب آسیا توجّه ویژهای پیدا کردند.
5/15. به خاطر همین توجّه هم بود که رژیم غاصب صهیونیستی را به عنوان پایگاه غرب در این منطقه به وجود آوردند تا بتوانند به منطقه مسلّط باشند، هر کار میخواهند بکنند، کشورها را به جان هم بیندازند، جنگ درست کنند، تحمیل کنند، توسعه بدهند، غارت کنند. پس روی این منطقه، یک نظر ویژهای داشتند.
16. ایران چهارراه ارتباطی منطقه است که بیش از همه مورد توجه استعمارگران بوده است.
1/16. در این منطقهی غرب آسیا هم یک نقطه هست که از همه مهمتر است و آن ایران است. به خاطر اینکه هم ثروتش ــ نفت، گاز، معادن طبیعی ــ بیشتر از همهی این کشورها است، هم نقطهی وقوع این کشور حسّاسترین نقطه است، چهارراه است؛ چهارراه شرق و غرب، چهارراه شمال و جنوب.
2/16. از قدیم هم میگفتند چهارراه مهمّ این منطقه ایران است. روی ایران بیشتر از همه حسّاس بودند، لذا روی ایران سرمایهگذاری کردند. اوّل انگلیسها آمدند، هر چه توانستند نفوذ پیدا کردند، تشکیلات درست کردند، از قشرهای مختلف برای خودشان طرفدار و مزدور درست کردند ــ که حالا این مزدورسازیِ انگلیسها در ایران داستانی است!
3/16. این قدر گوشه و کنارهای مهم دارد که اینها متأسّفانه کمتر گفته و نوشته شده، ولی بوده، اینها را ما دیدیم، بعضیهایش را از نزدیک لمس کردیم، بعد هم آمریکاییها آمدند. آمریکاییها هم اوّلی که آمدند، به عنوان کمک آمدند.
4/16. زمان ریاست جمهوری ترومن، اصل چهار ترومن کمک بود؛ اوّلش به این عنوان آمدند. بعد بتدریج جاپایشان را محکم کردند، دیگران را کنار زدند یا تضعیف کردند، خودشان مسلّط شدند بر ایران؛ همه چیز دست اینها بود.
5/16. در این خاطراتی که از رجال سیاسی در دوران پهلوی باقی مانده، میبینید حتّی محمّدرضای پهلوی که خودش نوکر آمریکاییها بود و برای آنها کار میکرد، از اینها گله دارد منتها جرئت نمیکند به زبان بیاورد.
6/6. {محمّدرضا} در جلسهی خصوصی با اسدالله عَلَم و نزدیکانش گِلهگزاری میکند؛ یعنی این قدر آمریکاییها زور میگفتند و باجخواهی میکردند که حتّی کسی مثل محمّدرضا را هم گلهمند کرده بودند از خودشان؛ چنین تسلّطی داشتند.
17. انقلاب اسلامی در ایران، ضربهی مهلکی به سیاستهای استعماری در منطقه وارد کرد.
1/17. خب، روی کشورهای دیگر خاورمیانه هم همین جور{تسلّط داشتند. البتّه [در قضیّهی] دخالتهای استعمارگرها شوروی سابق هم دخالت میکرد، منتها شوروی در ایران تسلّطی نداشت، میخواست نفوذ بکند به وسیلهی حزب توده و احزاب چپ؛ [امّا] در بعضی کشورهای دیگر نفوذ بیشتری داشت، مثل عراق و سوریه؛ امّا در عین حال غرب مسلّط بود.
2/17. اینها میخواستند نفوذ کنند، امّا فرانسه مثلاً در لبنان و سوریه حضور قطعی داشت؛ و دیگرِ غربیها و استعمارگرها. این وضع کشور و در واقع وضع منطقه مال قبل از انقلاب است. خب، اینجا نقطهی کانونی بود.
3/17. انقلاب اسلامی در ایران ناگهان همهی چُرتهای اینها را پاره کرد! یک حادثهای پیش آمد، انقلاب یک ضربهی مهلکی به این سیاست استعماری وارد کرد، اینها گیج شدند. چند ماه قبل از پیروزی انقلاب، رئیسجمهور آمریکا آمده بود ایران و میگفت اینجا جزیرهی امن است؛ ایران را میگفت جزیرهی امن.
4/17. چند ماه بعدش انقلاب شد، در همین جزیره امن! این جور اینها غافلگیر شدند، این جور انقلاب ناگهان در مقابل اینها ظاهر شد و اینها را با ترس، تردید و خوف به کنج انزوا راند.
5/17. انقلاب شد یک سدّ مستحکم، اینها را بیرون کرد؛ عواملشان عدّهای خودشان فرار کردند، عدّهای بیرون شدند، عدّهای هم اعدام شدند؛ [لذا انقلاب] یک سدّی در مقابل حضور آمریکا و به طور کلّی حضور غرب در منطقه ایجاد کرد.