حجت الاسلام رضایی در هشتاد و هفتمین وبینار انقلاب اسلامی :

حاج قاسم سوریه، عراق، لبنان و یمن را از چنگال آمریکا و غرب رها کرد

14 دی 1401 ساعت 13:29

حاج قاسم، در میدان، آمریکا را شکست داد؛ سوریه، عراق، لبنان و یمن را توانست از چنگال آمریکا و غرب رها کند.


پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی:حجت الاسلام و المسلمین رضایی مسئول مرکز آموزش روحانیون نیروهای مسلح و مسئول سابق دفتر نمایندگی ولی فقیه درسپاه قدس سوریه  در هشتاد و هفتمین نشست (وبینار) انقلاب اسلامی که  سه شنبه ۱۳ دی ۱۴۰۱) با محوریت جهاد تبیین و با موضوع: «حاج قاسم، انقلابی تراز» برگزار شد، عنوان کرد:برای انقلابی شدن و انقلابی ماندن باید در ویژگی ها و صفات درونی خودمان انقلاب کنیم. منتظر مصلح، خودش هم باید صالح و مصلح باشد. حاج قاسم از خاکی ترین افراد در زمان خود بود. ایشان هیچ گاه به جایگاه دنیوی، برای بالا رفتن مقامش تکیه نمی کرد. امروز کسی فکر نمی کند که لقب حاجی، حاج قاسم را بزرگ کرد. امروز همه ی پاسداران افتخار می کنند که لباس پاسداری دارند؛ اما لباس پاسداری به حاج قاسم افتخار می کند. سرداری و درجه نظامی به حاج قاسم چیزی اضافه نمی کند؛ زیرا حاج قاسم قبل از اینکه شهید بشود شهید بود؛ پس، لفظ شهید هم چیزی به عظمت این مرد اضافه نمی کند.

حجت الاسلام رضایی گفت : قاسم سلیمانی را در آسمان ها بهتر از زمین می شناسند. در روایت داریم که مومن واقعی برای اهل آسمان می درخشد همچنان که ستارگان برای اهل زمین می در خشند و ایشان را راهنمایی می کنند. ویژگی های حاج قاسم را می توان در صدر اسلام و در دوران امام خمینی در میان شهدای تراز بالا پیدا کرد. انسان این بلندا و والایی مقام را می تواند در ایشان احساس کند. البته این مقام، دست نیافتنی نیست.  برای رسیدن به این درجات، تلاش و مجاهدت خالصانه لازم است. حضرت علی علیه السلام ‌فرموده اند: «الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه» (یعنی جهاد، دری از درهای بهشت است که خداوند آنرا بر روی بندگان ویژه اش گشوده است.)؛ حالا این اولیای الهی «فمنهم من قضی نحبه»؛ بعضیها شهید شدند؛ «و منهم من ینتظر»؛ بعضیشان هنوز منتظر و در مسیرِ شهادت هستند؛ ولی «و مابدلوا تبدیلا» ؛ اما قرآن، راهش را «صداقت» بیان نموده: «اولئک الذین صدقوا»؛ یعنی کسانی میتوانند به آن درجات عالی برسند که جزو مؤمنانِ راستین باشند.

مسئول مرکز آموزش روحانیون نیروهای مسلح  ادامه داد :انقلابی تراز در درجه اول اهل تحول، تقوا، رشد و رسیدن به خداست. حاج قاسم در زندگیِ شخصی، اهل تهجد بود. ایشان در بوکمال در سرما و شرایط سخت جنگی بر همه مشکلات غلبه می کرد. ایشان حقیقتاً مصداق اعتصام به کتاب الله و عترتی بود. موقع شهادت، کتاب روضه شهدا و قرآن همراهش بود. یعنی اگر میخواهی حاج‌قاسم شویم، باید دست به دامن ثقلین بزنیم.حاج قاسم با روضه حضرت زهرا (س) به پهنای صورت گریه می کرد. ایشان در عملیات والفجر ۸ وقتی غواصان را آماده کرده بود، در آن آرامشِ دل شب، همه را صدا زد و در زیر سنگر جمع کرد و شروع کرد برای همه روضه­ی حضرت زهرا (س) خواندن. گفت اگر در تلاطمِ رود دچار سختی شدید، آب شما را برد یا سرما باعث شد توان حرکت نداشته باشید، آنجا دست به دامان زهرا (س) شوید؛ خدا را به پهلوی شکسته ی زهرا قسم بدهید؛ بدانید در آنجا زهرا (س) برای شما مادری خواهد کرد.

حجت الاسلام رضایی در توصیف احوالات روحی شهید سلیمانی اظهار داشت :حاج قاسم، جمع بین اضداد کرده بود: جمع بین اقتدار و جهاد و جدیت در مبارزه از یک طرف؛ و رأفت و عطوفت و مهربانی با دوستان و همرزمان و مردم از طرف دیگر؛ ایشان، کلاسِ درس نبود؛ کلاس درس، مربوط به یک رشته و یک عده است. اما در  مدرسه و مکتب، همه دروس تدریس می شود. لذا حضرت آقا فرمودند که حاج قاسم، یک مکتب بود. حضرت امام وقتی سخنرانی می کردند، مقابل استکبار و آمریکا باصلابت می ایستادند ولی زمانیکه حرف از ایتام و شهدا میشد با محبت و عطوفت برخورد می کردند.
حاج قاسم، روستای خودش- قنات ملک- را زنده کرد. نه تنها آن روستا، بلکه در استانها و شهرها و روستاهای دیگر آبادانی و امنیت ایجاد کرد. لذاست که از ایشان به نیکی یاد می کنند.
حاج قاسم، با هر کسی که از ابتدای جبهه آشنا شده بود، ارتباطش را تا حد امکان حفظ کرده بود؛ حتی با خلبان ارمنی که در جبهه با او آشنا شده بود. یک پرچم متبرک با نام قمر بنی هاشم برای او آورده بود. آن خلبان بازنشسته، پرچم را گرامی می داشت و می گفت هم اکنون هم لباس خلبانی من، برای جانفشانی از این مرز و بوم آماده است. حاج قاسم میگفت جمهوری اسلامی حرم است. این فکرِ او، در میان دوستدارانش هم اثر گذاشت. از همین روست که بعد از شهادتش هم روش و منش او با فیلم و سخنرانی او و بیان خاطرات توسط دوستانش ادامه یافت.

حجت الاسلام رضایی اظهارکرد :حاج قاسم اهل مواسات، برادری و مدارا و پای­بند به حدود شرعی و حق الناس بود. ایشان میگفتند در خدمات بهداشتی و پزشکی، بین با حجاب و بی حجاب و مسلمان و غیرمسلمان فرق نگذارید. کسی که ایشان را میدید، یاد امام حسین می افتاد که فرمود اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید. در سوریه، عده زیادی از سایر اقوام و ملیتها و مذاهب و حتی مسیحیان در کنار حاج قاسم می‌جنگیدند. قضیه نامه ایشان برای حلالیت از صاحب یک منزل متروک در جنگ سوریه معروف است. ببینید به چه مسائلی دقت میکرد و چقدر متواضعانه، مؤدبانه و برادرانه این نامه را نوشته است. حاج قاسم میگفت به درختان و حیوانات آسیب نرسانید. به زن و بچه داعشی ها کاری نداشته باشید. حاج قاسم، هم به کلیات مسائل جهان اسلام و هم به جزئیات مسائل توجه میکرد. لیکن اهل خط و خطوط سیاسی و حزبی بازی نبود. یک انقلابی و حامی انقلاب و ولایت بود. وزیر خارجه دولت روحانی- جناب ظریف- را که نمک خورد و نمکدان شکست، در مقابل آمریکا حمایت کرد. بعدها این وزیرِ نمک نشناس گفت که دیپلماسی ما، هزینه ی میدان شد! ؛ واقعاً اگر میدانی و جهادی و مجاهدی همچون حاج قاسم نمی بود، آیا برای وزیری همچون تو، مسیرِ دیپلماسی فراهم می شد!

مسئول سابق دفتر نمایندگی ولی فقیه درسپاه قدس سوریه گفت :حاج قاسم، در میدان، آمریکا را شکست داد؛ سوریه، عراق، لبنان و یمن را توانست از چنگال آمریکا و غرب رها کند. آیا خنده های گناه آلودِ ظریف با جان کری و دیگر دشمنان ایران به ظریف کمک کرد؟! آقای ظریف! آیا غربی­ها سر تو کلاه نگذاشتند؟! اما حاج قاسم مرد صداقت بود، حتی در قضیه ی حضور بشار اسد در ایران و دیدار با آقا که به خاطر مسائل امنیتی، زمینه هماهنگی با دولت فراهم نبود با این که قبلاً کلیات قضیه را با دولت هماهنگ کرده بود، آنها گلایه مند شدند که چرا قبل از حضور بشار اسد به ما خبر ندادی؟! حاج قاسم بشار اسد را با هواپیمای مسافربری آورد. بنده خودم هم توفیقِ حضور داشتم. ایشان بشار را بعد از دیدار به سرعت به سوریه برگرداند. خبر دیدار وقتی منتشر شد که بشار اسد در سوریه بود. بعد که ظریف گلایه کرد، سردار رفت و از دلش در آورد. اما چه کنیم که ظریف باز هم اینگونه برخورد و صحبت کرد!

با شهادت ایشان  ثلمه ای در اسلام وارد شد که «لا یسدها شیء»؛ چیزی مانع آن صدمه نیست. یکی از خدمات ایشان، زنده نگهداشتن اسلام است. اگر رشادتهای رزمندگان و شهدای مدافع حرم و رهبری حکیمانه حضرت آقا نبود، اسلام در خطر قرار می گرفت و داعشی هایی که چهره اسلام را زشت جلوه می دادند، باعث می شدند که ما دیگر نتوانیم از اسلام به عنوان دین عقلانیت و رحمانیت یاد کنیم.

شاخصه بعدی، ولایت مداری حاج قاسم است. ایشان توانسته بود به شرح صدری برسد که ولایت را به تمامی درک کند؛ اگر افرادی تا قبل از آنکه به درک کامل ولایت برسند مورد امتحانات سخت الهی قرار گیرند، شکست خواهند خورد. لذا حضرت آقا فرمودند که شهادت حاج قاسم کاری کرد که من در مقابل او سرِ تعظیم فرود می آورم. آنقدر ولایت در اعتقاد حاج قاسم بالا بود که ایشان محبت به حضرت آقا و ولایت را ملاک عاقبت بخیری می دانست. لذا معتقد بود که اگر کسی به جایی برسد که نسبت به این ولی بی محبت شود یا به او اشکال بکند، بداند که در معرض خطر قرار گرفته است. انشاالله ما هم بتوانیم مثل ایشان در مسیر ولایت قرار بگیریم. انقلابیِ تراز باید دارای قدرت شناخت دین و اهل بیت (ع) باشد؛ هم در اخلاق و رفتار شخصی و دین، اهل مداومت باشد؛ هم اهل جهاد در راه خدا باشد. رابطه قلبی و دلی با ولایت داشته باشد.

حجت الاسلام رضایی گفت :انقلابیِ تراز باید منتظر ظهور حضرت باشد. حاج قاسم اولین فرمانده ای است که رزمایش ظهور را برگزار کرد و به ما یاد داد اگر امام زمان تشریف بیاورند، چگونه می توان همه اقوام و ملل را در مقابل استکبار جمع کرد. در سوریه، اقوام و ملل مختلف را داشتیم؛ حتی مسیحیان و برخی یهودیان بدون هیچ اختلافی در میدان نبرد سربازِ حاج قاسم بودند.

 حجت الاسلام رضایی در ادامه وبینار به سوالات مخاطبین پاسخ داد و در  پاسخ به سوال ، چه لزومی داشت که ایران در نبرد عراق و سوریه شرکت کند؟ اظهار داشت : تکفیری‌ها اسلام را دینِ کشتار و خشونت جلوه می دادند. اگر حاج قاسم و شهدای مدافع حرم نمی‌رفتند، اسلام واقعاً در خطر بود و شرایط بر مسلمانان آن چنان سخت می شد که مسلمان بودن یک خطر و عامل ترس محسوب می‌شد. هدف بعدی از حمایت از سوریه و عراق، حفظ جبهه انقلاب اسلامی و محور مقاومت در برابر استکبار بود که این کار، زمینه نابودی اسرائیل را فراهم کرد. الان با اسرائیل هم مرز شدیم؛ مسلمانان را همدل و همصدا کردیم. بحث بعدی، حفظ امنیت نظام اسلامیِ ایران از خطر بود؛ خدا را شکر تا امروز، مکر دشمنان برای تجزیه و نابودیِ ایران به برکت خون شهدا ناکام مانده است. مسئله بعدی، وجوبِ دفاع از حرم و حریم اهل بیت (ع) است که به تعبیر حاج قاسم، نظام ما- ایران اسلامی- خودش، حرم و حریم است.

وی در پاسخ به سوال : حضور ما در سوریه آیا برای منافع اقتصادی و دنیوی و  کشورگشایی بود؟ اظهار داشت :خیر ما دنبال این بودیم که دشمن را از سرزمین مسلمانان و منطقه و کشورمان دور کنیم. با آزادی منطقه، البته می توانیم در آبادیِ آن هم شریک باشیم. متاسفانه تا اوایل سال ۹۸ اصلاً دولت آقای روحانی یک پیام هم به آقای بشار اسد نداد. در مقاومت و سختی و در پیروزی ها هیچ گاه خودش را در کنار دولت و ملت سوریه قرار نداد. شاید حتی اگر می توانست، مانع هم ایجاد می‌کرد. حاج قاسم البته تلاش کرد به خاطر برادران شهیدش در انتخاباتِ دور دومِ آقای روحانی، کشور را به ثبات و آرامش برساند؛ ولی آقایانِ در دولت روحانی قدردان نبودند. حاج قاسم، آقای جهانگیری و تعدادی از وزرا را دعوت کرد و برای آنها صحبت کرد، ولی آنها قدردان او نبودند.
وی ادامه داد : باید در افکار عمومی نهادینه بشود که ما نیازی به غرب نداریم؛ و تولیدات خودمان می تواند به ما، به منطقه و به کشورهای اسلامی قوت بدهد. باید برویم به سمت وحدت و یکپارچگی کشورهای اسلامی. این دولت، یک فرصت طلایی است. انشاالله خدا کمک خواهد کرد. عزیزان! این اغتشاشات، خیلی ضررهای مادی و معنوی به کشورمان زد و باعث شد که بُردِ اقتدار سیاسی و روابط دیپلماسی ما تضعیف شود. این اغتشاشات نشان داد که اگر هرج و مرج و ناامنی شود، چقدر همگی ضربه میخوریم.
حجت الاسلام رضایی در پاسخ به سوال :به چه دلیل بشار اسد تا آخر در سوریه ماند و همراه و هم عهد با آمریکا و عربستان نشد؟
پاسخ داد :اگر کسی آمریکا را بشناسد هیچگاه با آمریکا هم عهد نمی شود. قول آمریکا هیچ وقت قابل اعتماد نبوده و نیست. در هنگام خطر که نمی شود دست خود را به گرگ صفتان داد. دشمنی شناسیِ بشار اسد، عالی بود. بشار اسد به حاج قاسم گفت که سعودی ها گفته اند ما خسارات تو را جبران میکنیم و حکومت تو را تضمین میکنیم؛ به شرط اینکه دست از دوستی با ایران برداری.
وی در پاسخ به اخرین سوال مخاطبین  در خصوص نقش لشکر فاطمیون و زینبیون در سوریه اظهار داشت : پاکستان، افغانستان، عراق، لبنان، ایران و برخی کشورهای حوزه خلیج فارس و بعضی کشورهایی که شاید فعلاً صلاح نباشد اسمشان را ببریم (چون مسلمانانِ آنها مورد اذیت قرار می گیرند) در سوریه مشارکت داشتند. بدون حضور فاطمیون، به این نتایج دست پیدا نمی کردیم. ما از حاج قاسم یاد گرفتیم که قومیت و نژاد، برتری نمی آورد؛ مومن، مومن نمی شود مگر آن که جواب سلام و نگاهش مقابل غنی و فقیر یکسان باشد؛ و اختلافات نژاد و مذهب، فرقی در  نگاهش ایجاد نکند. نباید مثل آقای جهانگیری باشیم که بگوییم دهه شصتی ها برای ما مایه زحمت هستند. گروه هایی مثل مهاجرین، برای ما فرصتند. اگر مهاجرین را شناسنامه دار کنیم و به آنها تابعیت بدهیم، برای ایران اسلامی فرصت می شوند. چرا ما تا به حال اینها را جذب نکرده ایم و از این فرصت، خوب استفاده نکرده‌ایم؟!
 


کد مطلب: 448709

آدرس مطلب: http://www.hamandishi.ir/news/448709/

هم اندیشی
  http://www.hamandishi.ir