سعید حجاریان، تئوریسین تحریم انتخابات و از چهرههای محوری هسته سخت اصلاحات به تازگی در یادداشتی که با عنوان “اصلاحطلبان؟ خیر، متشکرم!” در وبسایت مشق نو منتشر کرد، به ارائه تحلیلی از وضعیت فعلی اصلاحطلبان پرداخت و مدعی شد که حکومت راه قهر را در پیش گرفته و عملا مانع کنشگری اصلاحطلبان شده است.
او در این یادداشت اظهار میدارد که رخدادهایی مثل “بیانیه 10 مادهای دادستانی انقلاب برای ممنوع شدن فعالیتهای مسلحانه در صدر انقلاب، ارتقای پرستیژ ایران در نظام بینالملل، مدیریت بحران 11 سپتامبر و حمله آمریکا به عراق و بنبست شکنی در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 (به معنی حضور چپها در انتخابات و حمایتشان از روحانی)” جملگی جزو رزومه و کارهای جریان چپ و اصلاحطلبان در عرصه حکمرانی بوده است!
او وعده داده است که ادامه یادداشت مذکور را نیز منتشر و تجویزهایی را برای آینده اصلاحات ارائه کند.
*باید تأکید کرد که این یادداشت آقای حجاریان عملا یک مقدمه است که به نظر میرسد برای ارائه “طرح حضور اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری 1404” نوشته شده و بر مقدمه هم نمیتوان شرح نوشت!
لکن رزومه سازی حجاریان از سابقه جریان چپ مقولهای است که از جهت جلوگیری از تحریف تاریخ نباید از آن گذشت.
آقای حجاریان به چه حقی طرح عقلانی و خیرخواهانه شهدای عزیزی مثل بهشتی و قدوسی و رجایی (که منجر به بیانیه دادستانی شد) در امنیتبخشی به انقلاب نوپای اسلامی را به حساب چپهای مدعی خط امام فاکتور کرده است؟!
آیا مثلا شهید بهشتی که اعتقاد به برخورد با بدحجابی و التزام به ولایت مطلقه فقیه داشت یک اصلاحطلب بود؟!
و یا همینطور شهید لاجوردی که در خط مقدم مبارزه مسلحانه و قضایی با منافقین آن روزها حضور داشت اصلاحطلب بود یا مغضوب اصلاحطلبان؟
بماند که در قضایای سلاحهای خیابانی آن روزها ردّ پاهایی از اصلاحطلبان نیز به چشم میخورد که محققان امنیت و تاریخ حتما باید آنها را بررسی کنند.
(از باب مثال اینکه عزت مطهری، از مبارزان مسلح دوران ستمشاهی در کتاب خاطرات خود از این میگوید که بهزاد نبوی برای ارادت به مجاهدین خلق بود که نام “سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی” را بر تشکل سیاسی خود نهاد)
ما همچنین منظور حجاریان از ” ارتقای پرستیژ ایران در نظام بینالملل” را دقیقا نمیدانیم!
آیا منظور او طرح بیمحتوا و غیر اجرایی خاتمی و گفتگوی تمدنهاست که دست آخر به “محور شرارت خطاب شدن ایران از سوی آمریکا” انجامید؟
یا آنهمه قرار و مدارهای عجیب و غریب برخی اصلاحطلبان ستادی با نظریهپردازان آمریکایی که در دولت اصلاحات محقق شد؟
جالبتر اینکه حجاریان تدابیر نظامی و امنیتی ولایت فقیه در دهه 80 و همزمان با جنگطلبیهای آمریکا در منطقه را نیز ندید گرفته و آنها را در ادامه رزومهسازی خود برای اصلاحطلبان سند زده است!
بماند که اساسا تاریخ نمیداند نقش اصلاحطلبانی که همواره منتقد سیاستهای امنیتی و بینالمللی ایران و تصمیمات ولایت فقیه در این رابطه بودهاند در امنیتبخشی به ایران و ارتقای پرستیژ ایران چه بوده است؟ (مواضع اصلاحطلبان درباره حضور ایران در بوسنی و سوریه، ماجرای میکونوس و مذاکره با آمریکا خواندنیست!)
و اما حضور اصلاحطلبان در انتخابات 92.
آقای حجاریان هنگامی باید مدعی حضور خود و دوستانش در انتخابات 92 و بنبست شکنی شود که یک برگ سند رسمی مبنی بر حمایت از یک نامزد حاضر در این انتخابات بیاورد؟!
بله! آنها همانند 3 انتخابات اخیر؛ انتخابات 92 را هم تحریم کرده بودند با این تفاوت که مثل الآن جسارت ارائه بیانیه رسمی تحریم انتخابات نیافته بودند. از همین رو سکوت کردند و حتی محمدرضا عارف که اجبارا بعنوان نامزد اصلاحطلبان شناخته میشد را نیز از عرصه انتخابات کنار بردند تا نام و نشانی از آنها در انتخابات نباشد.
قضایا به گونهای پیش رفت که عارف هم بدون اینکه هیچ حمایت رسمی از روحانی داشته باشد از انتخابات کنار کشید و هیچ بیانهی رسمی هم در حمایت از روحانی از جانب اصلاحطلبان صادر نشد.
تا اینکه به ناگاه شیخ حسن روحانی علیرغم انتظارات رأی آورد و پیروز انتخابات شد. و اصلاحطلبان با مساعد دیدن اوضاع أنا شریک گفتند و 8 سال اجرائیات کشور را به سمت و سویی که میخواستند، بردند!
توصیه دلسوزانه به نسل جوان و مطالعهگران سیاسی این است که بر اساس سفارش مقام معظم رهبری حتما در سمت عقلانیت، فلسفه، تحلیل صحیح و مطالعه اصولی تاریخ قرار داشته باشند و به تحریفگران اجازه ذبح اینچنین تاریخ و جعل آنرا ندهند.