عباس آخوندی، وزیر مسکن دولت اول روحانی و از فعالان ستادی اصلاحطلب در یادداشتی پیرامون اعتراضات دانشجویی در آمریکا پیرامون غزه نوشته است:
“بیگمان برترین دلیل ناهمراهی بخش بزرگی از جامعهی ایران از جمله نخبگان دانشگاهی با اعتراضهای جهانی در برابر جنایات نظام آپارتایدی و نسلکشی وحشتناک اسرائیل به سیاست داخلی ایران بازمیگردد. متاسفانه نظام حکمرانی بهقدری دور از عدل و انصاف با شهروندان خود رفتار کرده و زندگی را بر آنان از هر حیث تنگ کرده که آنان حتی در چنین وضعیتهایی که وجدان هر انسان آزادهای بهدرد میآید از هر اقدامی که نشان از همراهی با حکومت باشد پرهیز میکنند. لیکن افزون بر این که بسیار مهم هم هست، به زعم من، فهم نسل جوان در ایران و جهان و همچنین جریان روشنفکری مدرن از مساله فلسطین با سیاست رسمی ایران تفاوت بنیادین دارد. ایران همچنان در چنبرهی رویکرد ایدئولوژیک به مساله فلسطین درگیر است، حال آنکه مساله نسل جدید زندگی انسانی است.”
به گزارش انصافنیوز، او میافزاید: تصور ما این است که دلیل و نحوه رویکرد آنان به موضوع اعتراضی همان نگاهی است که حکومت در ایران دارد. باید بدانیم که اینگونه نیست.
*قبل از هرچیز باید به تمجید از منتقدان نظام جمهوری اسلامی پرداخت که چنان در باطل خود دارای غیرت و تعصب و اتحاد هستند که حتی در مسئله واضحی مثل حقانیت فلسطین و سیاستهای درست نظام اسلامی درباره آن نیز به دنبال ساخت ابزار برای کوبش نظام میگردند!
اذعان دیگر نیز این است که چنین فضایی یحتمل فقط در سپهر سیاسی ایران و آن هم به دلیل رأفت زیاد نظام اسلامی قابل مشاهده است وگرنه در هیچ کجای جهان نمیبینیم و نمییابیم که فردی از رجال سیاسی نظام که از قضا دارای سوابق اجرایی و حاکمیتی فراوان در همان نظام هست؛ اینچنین به مخالفت و تخاصم با نظام خود بربیاید و مثلا از رویداد خیزش دانشجویان آمریکایی در حمایت از فلسطین؛ پیراهن خونین عثمان بسازد و بگوید مردم ایران از حاکمیتشان ناراضی هستند و با او همراه نیستند!
معهذا بیان این نکته ضروریست که آخوندی گویا در تمام طول سالهای سیاستورزی و مدیریت خود؛ اندکی وقت برای یادگیری نداشته که اکنون منتظر است تا مردم ایران هم مثل دانشجویان آمریکایی دست به تظاهرات بزنند.
آخوندی نمیداند آن صدها موشک و پهپاد ایرانی که بر فراز کشورهای منطقه و آسمان تلاویو؛ شب را به روز تبدیل کردند و صهیونیستها را هدف قرار دادند؛ صرفا و فقط با حمایت و موافقت و پول مردم ایران بود که توانستند این مأموریت خطیر را انجام دهند.
او حتی کتابهای هانا آرنت (مقتدای سیاسی اصلاحطلبان لیبرال) را هم نمیخواند که تأکید دارد قدرت یک نظام سیاسی جز با پشتیبانی مردم ممکن نیست! (منقول در کتاب خشونت، اثر هانا آرنت)
آیا اگر نظام سیاسی و حاکمیتی ما آنچنان که در ذهن آخوندی هست؛ ظالم و بیمبالات بود؛ الآن به جای موشکهای ما؛ موشکهای تلاویو بر فراز آسمان ایران نبودند؟!
از این هم بگذریم که قیاس رفتار شهروندان در هژمونی نظام جمهوری اسلامی ایران با شهروندان یمنی یا آمریکایی که دائما اهل راهپیمایی هستند یک قیاس صحیح نیست و مردم ایران بر خلاف ادعای آخوندی تحت ظلم یا تجاوز ارضی نیستند که دائما نیاز ببینند و صلاح بدانند بخاطر یک موضوع به خیابانها بیایند.
بماند که ما در ایران رخدادهای بزرگی مثل “9 دی” و یا دو راهپیمایی سالانه 22 بهمن و روز جهانی قدس را هم داریم که گویا این مقولات در تقویم ذهنی و تحلیلی آخوندی هیچ جایی ندارند!
ذکر این محاکات با آقای آخوندی هم ضروریست که باید میان نگاه برخی فعالان سیاسی و توییتری به اعتراضات آمریکا با نگاه حاکمیت به این رخدادها تفاوت گذاشت و نمیتوان آنها را همسان دانست.
ادعای “برخورد دور از عدل و انصاف نظام اسلامی با مردم ایران” نیز از جانب هرکس مسموع باشد اما از عباس آخوندی که خود بعنوان بخشی از همین حاکمیت نقش بزرگی در گرانی مسکن و مشقت در معیشت مردم دارد، مسموع نیست!
این در حالی است که نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب بارها بر لزوم رأی خوب مردم به گزینههای جهادی تأکید کردهاند…